امامزاده جعفر شهید علیه السلام

پایگاه اطلاع رسانی آستان مقدس امامزاده جعفر شهید علیه السلام

امامزاده جعفر شهید علیه السلام

پایگاه اطلاع رسانی آستان مقدس امامزاده جعفر شهید علیه السلام

گزارش تصویری: حضورحضرت آیت الله سید محمد مهدی مدنی گرگانی در جبهه های جنگ

گزارش تصویری: حضورحضرت آیت الله سید محمد مهدی مدنی گرگانی در جبهه های جنگ




محافظت از بیت حضرت امام خمینی رحمه الله علیه و تیم حفاظت حضرت آیت الله مدنی گرگانی در قم













گزارش تصویری: تمثال حضرت آیت الله سید محمد مهدی مدنی گرگانی

گزارش تصویری: تمثال حضرت آیت الله سید محمد مهدی مدنی گرگانی

نماز جماعت توسط حضرت آیت الله سید محمد مهدی مدنی گرگانی در امامزاده جعفر شهید علیه السلام


مصاحبه حضرت آیت الله سید محمد مهدی مدنی گرگانی با خبرگزاری رسا توسط خبرنگار ان با عنوان انقلاب اسلامی


حضرت آیت الله سید محمد مهدی مدنی گرگانی/ مهندس دلبری شهردار قم / مهندس بیاتی ریاست شورای شهر قم


حضرت آیت الله سید محمد مهدی مدنی گرگانی


حضرت آیت الله سید محمد مهدی مدنی گرگانی


حضرت آیت الله سید محمد مهدی مدنی گرگانی و مهندس امیرآبادی نماینده شهر مقدس قم در مجلس شورای اسلامی


حضرت آیت الله سید محمد مهدی مدنی گرگانی و حضرت آیت الله سید احمد خاتمی امام جمعه موقت تهران


حضرت آیت الله سید محمد مهدی مدنی گرگانی و حضرت آیت الله مومن عضو مجلس خبرگان رهبری و عضو شورای نگهبان


حضرت آیت الله سید محمد مهدی مدنی گرگانی و دکتر علاالدین بروجردی رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس  و فرمانده ناحیه امام رضا علیه السلام جناب سرهنگ موحد و شردار منطقه شش قم مهندس رسولی


حضرت آیت الله سید محمد مهدی مدنی گرگانی  و فرماندار قم مهندس زارعی کوشا
 
ادامه مطلب ...

طلبه‌ای از جنس مبارزه؛ ماجرای تاسیس اولین گروه چریکی روحانی برای مبارزه با طاغوت و حفاظت از امام

حجت الاسلام والمسلمین مدنی گفت: در جریان مبارزه با رژیم ستمشاهی، ملی‌گراها با فریب از نردبان روحانیت بالا رفتند و در نهایت آیت الله کاشانی را منزوی کردند ولی امام خمینی(ره) با تیزبینی اجازه ندادند فتنه ها خللی به مسیر نهضت اسلامی مردم وارد کند.


در جریان انقلاب هر کس به سهم خود و بر اساس احساس وظیفه ای که حس می‌کرد، عاشقانه و با قصد قربت وارد میدان می‌شد. در طول سالهای پس از انقلاب برخی به عنوان چهره‌های انقلابی بارها خاطرات خود را بیان کردند که مطالعه آن ضمن نشان دادن امدادهای الهی در جریان پیروزی انقلاب، بصیرت، تیزهوشی و درک بالا و همه جانبه حضرت امام خمینی را نشان می‌دهد.

در آستانه سی‌ و دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی گفت‌وگویی انجام دادیم با حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمحمد مهدی مدنی که فرمانده ستاد حفاظت از امام در دوران انقلاب بوده است. مشاهدات عینی و نزدیک بودن وی به حضرت امام خمینی (ره) خاطرات این عالم دینی را خواندنی‌تر کرده است.


در ابتدا خودتان را معرفی و چگونگی ورودتان به حوزه علمیه را بیان کنید.بنده در سال 39 در زمان آیت‌الله بروجردی وارد قم شدم، ایشان در آن زمان زنده بود و در مسجد اعظم که تازه راه‌اندازی شده بود کرسی درس داشت. البته بنده در آم زمان معیل نبودم و همراه پدرم که روحانی، مدرس حوزه و پیش‌نماز بود به قم آمدم. پیش از آن در گرگان بودم. در آن زمان حضرت امام هنوز تبعید نشده بودند و در مسجد سلماسی قم درس داشتند. در آن زمان بنده لمعتین می‌خواندم.
مرحوم پدر، درس دادن به بنده را از زمانی که پنج، شش سال داشتم آغاز کرد، ایشان هم مدرس و هم مبلغ بود و با فعالیت‌های رزمی و چریکی هم آشنایی داشت از این رو سعی کرد از بنده یک روحانی درسخوان و باسواد و در ضمن مبارز بسازد تا اگر امام زمان (عج) تشریف آوردند معطل نشویم که سلاح چیست و جنگ چگونه است. ایشان می کوشید شاگردانی تربیت کند که با این مسائل آشنایی داشته و آماده رزم باشند تا بتوانند نقش اساسی در محضر مبارک امام زمان(عج) داشته باشند و از نظر علمی، عملی و اخلاقی اشخاص شایسته‌ای باشند. ایشان می‌گفتند طلبه باید این‌گونه باشد، این که آیا واقعا این گونه شد یا نه، بحث دیگری است.
به قم که آمدیم همراه با پدرم در درس خارج آیت‌الله بروجردی حاضر می‌شدم البته در آن موقع لمعتین می خواندم ولی به هر حال از درس خارج ایشان هم تا اندازه‌ای استفاده‌ می‌کردم. هر جا مباحث مشکل می شد مرحوم ابوی توضیحاتی به من می‌دادند. در آن زمان مرحوم آیت‌الله بروجردی درس خارج قضا و شهادات داشتند و بعضی از کلماتشان را به خاطر این‌که مستقیماً از ایشان می‌شنیدم به یاد دارم. از درس مکاسب محرمه حضرت امام خمینی(ره) در مسجد سلماسی هم استفاده می‌کردم.

با حضرت امام خمینی (ره) از چه زمانی آشنا شدید؟
آشنایی بنده با حضرت امام در مرحله نخست در جلسات درس ایشان بود، ولی به طور خاص، از آنجا که پدرم با آیت‌الله سیدابوالقاسم کاشانی آشنایی داشتند و ایشان در همان سال 38 ، 39 به مرحوم پدر گفته بودند تا روزهای پنج‌شنبه خدمتشان برسیم، هر پنج شنبه به تهران می‌رفتیم، منزل آیت الله کاشانی در محله پامنار روبروی منزل مرحوم فلسفی بود، در همان زمان حضرت امام گاهی از قم به تهران تشریف می‌آوردند و با آقای کاشانی به بحث می‌نشستند، این امر بیشتر پنج‌شنبه‌ها اتفاق می‌افتاد. آیت‌الله کاشانی می‌گفت شما از خواص هستید باید در این جلسات باشید. دستخط‌های آیت‌الله کاشانی به ابوی بنده هم اکنون موجود است، در همان زمان فداییان اسلام در تماس نزدیک با آیت‌الله کاشانی بودند.

صحبت‌هایی که حضرت امام و آیت‌الله کاشانی می‌کردند درباره چه مسائلی بود؟
بیشتر درباره مسائل سیاسی کشوری و جهانی صحبت می‌کردند که چه باید کرد. بحث فقه و اصول در جای خود مطرح می‌شد لکن این جلسه پنج‌شنبه‌ها به بررسی مسائل سیاسی هفته در کشور وجهان اختصاص داشت. گاهی هم همراه امام یکی از فرزندانشان که فکر کنم آقا سید مصطفی بود می‌آمدند.

شما آن موقع چند سال داشتید؟
بنده متولد 1327 هستم تا 39 تقریباً دوازده سال می‌شود. اما در همان سن دوازده سالگی پدر، من را به منبر فرستاده بود و عبا و عمامه داشتم، عکسم با عبا و عمامه در آن سن موجود است. مرحوم پدر می‌گفت تفکر سیاسی‌ات باید تفکر صحیحی باشد.
یادم هست در اعیاد و وفیات گاهی هم خدمت آیت‌الله بروجردی می‌رسیدیم، منزل ایشان روبروی بیت آیت‌الله گلپایگانی بود که الآن موزه فرهنگی شده است. گاهی ایشان ما را به اندرونی می‌بردند، ایشان کرسی‌ای داشتند، آن طرف کرسی خودشان می‌نشستند و به پدرم می‌گفتند شما آن طرف کرسی بنشینید. آیت الله بروجردی لطف خاصی به بنده داشتند. این سوابق ذهنی برای بنده بسیار شیرین است که در اوایل طلبگی خدمت این بزرگان می‌رسیدیم

شهید نواب و فداییان هم در آن جلسات با امام و آیت‌الله کاشانی دیدار داشتند؟
من خودم شهید نواب را ندیدم اما اعضای دیگر فداییان تشریف می‌آوردند، حتی دکتر فقیهی شیرازی که نمی‌دانم الآن زنده هست یا نه و سردبیر روزنامه پرچم اسلام بود و با اعضای فداییان اسلام در تماس نزدیک بود با امام و آیت الله کاشانی در تماس بود. دکتر فقیهی خبرنگاری به نام ناصر فخرآرایی داشت. وی به عنوان خبرنگار پرچم اسلام اسلحه‌ای در دوربینش کار گذاشت و به دانشگاه رفت و با همان اسلحه به طرف شاه شلیک کرد که شاه پشت لب، گردن، کمر و از چند ناحیه مجروح و در بیمارستان بستری شد اما در همان لحظه علیرضا، برادر شاه با شلیک گلوله، ناصر فخرآرایی را زد، پس از این واقعه دکتر فقیهی تحت تعقیب قرار گرفت، زندانی شد و مدتی محکوم به اعدام شد. وی هم در جریان فداییان اسلام بود اما بسیار معتدل و با احتیاط و در عین حال یکی از پشتیبان‌های درجه یک فداییان اسلام بود. به هر حال مردی متدین بود و مطب طبابت هم داشت.
 

ادامه مطلب ...